گفتم: خدایا از همه دلگیرم.
گفت: حتی از من؟
گفتم: خدایا چقدر دوری ؟!
گفت: تو یا من!؟
گفتم: خدایا تنهاترینم.
گفت: پس من؟
گفتم: خدایا کمک خواستم.
گفت: از غیر من؟
گفتم: خدایا دوستت دارم.
گفت: بیش از من؟
قطاری سمت خدا میرفت ، همه مردم سوار شدند ،
وقتی به بهشت رسید همه پیاده شدند یادشان رفت مقصد خدا بود نه بهشت . . !
در غروب سرد زندان ياد ياران ميكنم
در كوير خشك سوزان رقص باران ميكنم
زندگي مرگ است و مرگ هم زندگيست پس درود بر مرگ و مرگ بر زندگي......
بعضی وقتا یه اسم توو گوشیت هست
که نمیتونی بهش زنگ بزنی!
دلتم نمیاد پاکش کنی...
هر وقتم چشمت به اسمش میفته دلت یه جوری میشه
ولی میدونی که زنگ زدن اشتباهه پس زنگ نمیزنی
خیلی دردناکه اون لحظات...!
مــرد بـودن بـه تـعـداد زنـایـی کـه تـوو بـغـلـت خـوابـیـدن نـیـسـت !
مــرد بـودن زن رو بـه چـشـم عـروسـکــ رخـتـخـواب دیـدن نـیـسـت !
مــرد بـودن یـعـنـی رفـتـن زیـر بـار یـه کـوه تـعـهـد ...
مــرد بـودن یـعـنـی یـه دنـیـا غـیـرت و تـعـصـب ...
کـلـمـه ی "مـــَـــــــــرد" حــرمــت داره ...
بـا مـرد گـفـتـن بـه هـر نـامـرد ، ایـن کـلـمـه رو بـه نـجـاسـت نـکـشـیـن ...
اگه مردی ...؟!!مرد بمون ... اگه نیستی ... نامردی نکن ...!!
اگه تنهایی ...؟!!تنها بمون ... اگه نیستی ... تنهاش نذار ... !!
اگه نجیبی ... ؟!!... نجابت کن ... اگه نیستی ... هرزگی نکن ... !!
اگه عاشقی ... ؟!!عاشق بمون ... اگه نیستی ... حرمت عشقو نشکن ...!
منــْ اِنسانـِ قویـ ایـ هَستمـْ
اَما گاهیــ اوقاتـ
دلمـْ می خواهَد یكیـ دَستمـ را بگیرد و بگوید:
“هَمه چیزْ دُرستـْ می شود“ ....
مــادر بـزرگ פֿـیـال مـے ڪـنـد
هـر چـﮧ بیشـتـر بـرایـش قـرص بـنـویـسـند
بـیـشـتـر زنــده مـے مـانـد (!)
مــثـلِ مــטּ
ڪــﮧ פֿـیـال مـے ڪـنـم
هـر چـﮧ بـیـشـتـر بـرایـت شـعـر بـگـویـم . . .
.
.
می مانی!!!
صدای سکوت خانه آزارم می دهد
دروغ چرا
از شنیدن صدای قلبم
می ترسم در این سکوت!
نمی دانی
هیچ کس نمی داند
چقدر بد می زند
وقتی دلش تنگ است....
خیلـــی سختــــه دلتــــــ بــودنشــــو بخــــواد
ولـــی مجبــــور بـــاشـــی بـــه نبــودنــش عـــادتـــــــ کنی!
یـا دیـوار هـاے مـا مـوش نـدارنـد یـا مـوش هـا کـر شـده انـد ،
و نـمـے شـنـونـد صـدای نـالـه هـاے پـر از بـغـضـم را . . .
مـوش هـم مـوش هـاے قـدیـم . . .
به باد رشک می برم
که محرم است حریم گیسوانت را...
و نوازشگر گونه هایت
آنگاه که لبخند می زنی
و سنگ صبور اشکهایت
آن هنگام که می باری...
بهار را بخاطر نگاهت دوست دارم.
ماه کامل است
من تنها،
میدانم که چشمانت زیر نور ماه خواهد درخشید...
من از تکرار واژه ی دلتنگی خسته ام
من از حروف فاصله بیزارم
من از باد که بوی گیسوانت رانمی آورد دلخورم،
من از هر واژه که نام توبرآن نباشد گریزانم...
بیا که،
بغض کودکانه ام آغوش تو را کم دارد...
بهار را بخاطر نگاهت دوست دارم.
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
وقتیـــــــــ بــــــرگــــآیـــ پاییِِِِِـــــــزو زیر پامون لـــــه می کنیمـــــ
یــــادمون بـــاشه کـــه اونــــآ یـــه روزِیــــــ ....
بهمون نفســـــ هدیــه می کردنــــ
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
هرگز به دست اش ساعت نمی بست
روزی از او پرسیدم
پس چگونه است
که همیشه سر ساعت به وعده می آیی؟
گفت:
ساعت را از خورشید می پرسم
پرسیدم
روزهای بارانی چطور؟
گفت:
روزهای بارانی
همهی ساعت ها ساعت عشق است!
راست می گفت
یادم آمد که روزهای بارانی
او همیشه خیس بود...!!!
می ستایم دخترکی را
که تن فروشی نمی کند و هنر می فروشد
دلم میخواد برسه به دست اوون بی غیرتایی که مملکت و به این روز انداختن..!
دلم می خواهد برم یه گوشه بشینم
پشتم رو بكنم به دنیا
پاهایم رو بغل كنم
وبلند بلند بگویم
من دیگر بازی نمی كنم خسته ام
کابوس میدیدم
از خواب پریدم که به آغوش تو پناه ببرم
افسوس...............
یادم رفته بود که از نبودت به خواب پناه بردم
دکتــرهــا ،
قـرص می دهنـد که فــرامــوشت کنـــم !
آنوقــت ...
خــوابــت را مـی بیــــنم .............!
hischat |